معجزه پزشکی در ایران دختری که با قلب سوم زندگی می کند
خود درمانی: در دل تاریکی و سکوت بیمارستان، جایی که مرگ گاهی ناگهانی زخم می زند، خانواده ای با قلبی شکسته تصمیم می گیرد زندگی را باردیگر به دستان کودکی دیگر بسپارد.
گروه سلامت خبرگزاری مهر - محدثه رمضانعلی:
اما اینجا فقط پایان نیست، گاهی، دقیقاً همین جا، شروع اتفاق می افتد و صدای دستگاههای ممتدی که خبر از تمام شدن عمر می دهد و شانه های لرزان مادرانی که هنوز در شوک اند از صدای آن دستگاهی که در بیمارستان خاموش شد، همان صدایی که خط صافش تا همیشه در خاطرشان خواهد ماند. همه چیز شبیه کابوس است، زن جوانی با چادری که نیمه افتاده، بی صدا زانو زده، مات نگاه می کند به تابوتی که آهسته آهسته از ماشین پایین می آید و دستانش بی جان، نگاهش تهی و لب هایش زمزمه گر اسمی که هنوز باورت نمی شود در لیست اموات نوشته شده است. اما همین لحظه هایی که همه چیز درحال فروپاشی ست، درست همین جا، اتفاقی می افتد که تقدیر چند نفر دیگر تغییر می کند.
در اتاق مشاوره بیمارستان، اشک ها جاری ست و هیچ کس آماده نیست. هیچ کس برای لحظه ای که باید تصمیم بگیرد قلب فرزندش در بدن کسی دیگر بتپد، از قبل تمرین نکرده است و مادر، با دستی که هنوز از شوک می لرزد، به تصویر دخترش نگاه می کند، می گوید: «قلب دخترم؛ هنوز سالمه؛ بگذارید باردیگر به تپش در بیاید و در بدن دیگری زنده شود.»
معجزه شد دخترم!
دختری که سال ها با قلب پیوندی زندگی کرده بود، بار دیگر در آستانه مرگ قرار گرفته است. خانه در سکوتی تلخ فرو رفته و تنها صدایی که شنیده می شود، صدای آه های بریده مادر بود و ناله های ضعیف دختری که دیگر توان نداشت. دختر ۱۶ ساله ای که سال ها با قلبی امانتی زندگی کرده بود، حالا نفس هایش شمرده تر و بی رمق تر شده بود. چشم هایش، به سقف خیره بود، انگار در انتظار چیزی که کسی نمی دانست کی، یا اصلاً آیا، خواهد رسید. پدر بی صدا قدم می زد، مادر گریه اش را پنهان می کرد. امید، مدت ها بود که از قاب نگاهشان کنار رفته بود؛ تنها معجزه ای شاید… و بعد، خبر آمد. صدایی در گوشی تلفن اظهار داشت: «قلبی پیدا شده…» مادری حاضر شده قلب فرزندش را اهدا کند. حالا او دختری است که، زندگی اش را با سه قلب گذرانده؛ قلب خودش، قلبی که اولین بار به او زندگی بخشید و قلبی که بار دیگر معجزه ای از بخشندگی بود که هر تپش، روایتگر امید و زندگی باردیگر است، مسئولیت نگهداری از این قلب نیز برای او سنگین تر است و حالا بیس از پیش باید برای براورده شدن «آرزوی پزشک قلب شدن» تلاش کند.
اما اینجا، پایان ماجرا نبود...
امروز روز نجات زندگی است و اینجا پشت درب اتاق پیوند قلب بیمارستان قلب شهید رجایی؛ جایی که نه فقط عمل های حساس و حیاتی صورت می گیرد، بلکه قلب هایی باردیگر به تپش درمی آیند و کودکانی که در آستانه خاموشی اند، جانی تازه می گیرند.
مقصد ما، گفت و گو با دکتر محمد مهدوی است؛ رییس بخش پیوند قلب کودکان؛ کسی که سال هاست در خط مقدم نجات جان خردسالان ایستاده، و یکی از پیشگامان عمل پیوند قلب اطفال در کشور به حساب می آید. قبل از شروع گفتگو، با راهنمایی تیم درمان به بخش مراقبت های ویژه منتقل شدیم. لباس استریل آبی رنگ را بر تن کردیم و قدم در سکوت عجیبی گذاشتیم که تنها صدای آرام مانیتورهای پزشکی، نبض فضا را در اختیار داشت. دکتر مهدوی، آرام و متین، ما را به سوی تختی برد که روی آن، دختری ۱۶ ساله آرمیده بود؛ همان کودکی که اولین بار در سال ۱۳۹۶ پیوند قلب شده بود و حالا، برای بار دوم در تاریخ پزشکی خردسالان ایران، قلبی تازه در سینه اش می تپید.
جایگاه درخشان ایران در پیوند قلب کودکان
پرسیدیم که آیا امکان گفت و گو با این دختر وجود دارد؛ اما با لبخندی مهربان و واقع بینانه پاسخ داد: درحال حاضر نه. شرایط جسمی و حساسیت مراقبت های بعد از عمل، چنین اجازه ای نمی دهد. اما کافی ست بدانید که او حالا دیگر از دستگاه تنفس مصنوعی جدا شده و در وضعیت پایدار به سر می برد. همین یعنی موفقیت. از سال ۱۳۹۱ بود که پیوند قلب اطفال را بصورت نوین در ایران شروع کردیم. آن روزها شاید کمتر کسی باور می کرد که روزی بتوانیم در زمره کشورهای پیشرفته در این عرصه باشیم. اما امروز، ایران با انجام حدود ۳۰ پیوند کودکانه از مجموع ۵۵۰ تا ۶۰۰ موردی که سالانه در دنیا صورت می گیرد، جایگاه قابل توجهی دارد. در تازه ترین مطالعه ای که از ایران انتشار یافته، بقای پنج ساله پیوند قلب خردسالان بالاتر از ۷۰ درصد بوده؛ آماری که بطورکامل قابل رقابت با مراکز پیشرفته جهانی ست. این یعنی ما نه فقط هم پای دنیا حرکت می نماییم، بلکه گاهی قبل تر می رویم. اما آنچه روایت اینروزها را خاص تر می کند، داستان دختری است که در سال ۱۳۹۶ اولین پیوند قلب را تجربه کرد؛ دختری که قلبی تازه یافت، زندگی کرد، رشد کرد، اما ناگهان بیماری باردیگر به سراغش آمد. دکتر مهدوی ادامه می دهد: از یک سال پیش، علایم عجیبی در او ظاهر شد؛ کاهش سطح هوشیاری، نوسانات ضربان قلب، ضعف شدید. پس از بررسی ها مشخص شد که گرفتار درگیری پیشرفته عروق کرونر شده. در پزشکی، این عارضه را آلوگرافت واسکولوپاتی می نامند؛ یکی از پیچیده ترین دلیلهای رد تدریجی پیوند. تمام عروق کرونر قلبش درگیر انسداد بودند.
عمل مجدد پیوند قلب؛ اولین بار در ایران
دخترک سه ماه در بخش مراقبت های ویژه بستری بود، میان مرگ و زندگی، میان رفتن و ماندن. و درست در اوج ناامیدی، روزنه ای از امید گشوده شد. مهدوی با لحنی عمیق تر می گوید: تصمیم گرفتیم که یک دفعه دیگر، شانس زندگی به او بدهیم. عمل مجدد پیوند قلب در کودکان، عملی بسیار پیچیده و کم سابقه است، اما ما آماده بودیم.» و معجزه، در دل فاجعه ای انسانی شکل گرفت. دختری ۳۲ ساله در یک سانحه رانندگی گرفتار مرگ مغزی شد و خانواده اش در اوج غم، در لحظه ای که هیچ واژه ای توان توصیفش را ندارد، تصمیمی آسمانی گرفتند، آنها قلب دخترشان را بخشیدند؛ به منظور زندگی، برای کودکی دیگر. ما این پیوند را از ساعت ۹ بامداد شروع کردیم، تا ۹ شب ادامه داشت و دوازده ساعت مداوم در اتاق عمل بودیم، این نوع عمل ها، جز پر ریسک ترین ها هستند؛ خطر پارگی قلب، خونریزی شدید، و شکست عمل، همیشه وجود دارد، اما تیم ما در مرکز قلب شهید رجایی، با تمام توان جنگید و پیروز شد و امروز آن دختر باردیگر نفس می کشد. از دستگاه ونتیلاتور جدا شده و در شرایط پایدار می باشد. این، یعنی امید. وی در سکوت کوتاهی می کند، سپس با تاکید می گوید: ما مدیون خانواده هایی هستیم که در اوج داغ، می بخشند. حال تنها ۲۸ درصد از خانواده های بیماران مرگ مغزی در کشور راضی به اهدای عضو می شوند و این عدد باید افزایش پیدا کند. آگاهی مردم باید بیشتر شود. رسانه ها باید نقش خودرا جدی تر بگیرند. چون پشت هر پیوند موفق، نه فقط علم پزشکی، که قلبی بزرگ و بخشنده ایستاده است. مهدوی بر اهمیت فرهنگ سازی دقیق و مسئولانه در زمینه اهدای عضو تاکید کرد و اظهار داشت: برنامه هایی که در جهت فرهنگ سازی اهدای عضو ساخته شده اند، در مواردی بسیار مؤثر بوده اند. نمونه ای از این برنامه ها مجموعه نامیرا است که اگر اشتباه نکنم در شب های ماه رمضان پخش می شد و این برنامه با نمایش زندگی بیماران پیوند شده و خانواده های اهداکننده، بازتاب روشنی از جان بخشی و بازگشت به زندگی انسان ها ارائه می داد و بطور قطع در راستای ترویج فرهنگ اهدای عضو بسیار مؤثر بوده است.
رایگان شدن درمان بیماران زیر ۷ سال
وی ضمن اشاره به تجربه شخصی خود ادامه می دهد: من خودم از سال ۱۳۹۲ کارت اهدای عضو دارم. در مراسم جشن نفس هم حضور داشته ایم و شاهد بوده ایم که خانواده های اهداکننده چه داغ بزرگی را تحمل می کنند، اما وقتی می بینند کودک یا بیماری دیگر به زندگی بازگشته، آن حس مسئولیت و آرامش جای غم را می گیرد و گهگاه مجوزهایی برای ارتباط بین خانواده اهداکننده و گیرنده داده می شود و وقتی این ارتباط شکل می گیرد، یک پیوند روحی بسیار خاص و عمیق بین آنها به وجود می آید. یکی از مادران اهداکننده عنوان می کرد که پس از ده سال، وقتی متوجه شده قلب دخترش هنوز می تپد، به آرامشی عمیق رسیده است. این ها واقعیت هایی هستند که فقط فیزیکی و علمی نیستند؛ باید با درک انسانی به آنها نگریست. مهدوی همین طور به اقدام مهم دولت درباب رایگان شدن درمان بیماران زیر ۷ سال اشاره نمود افزود: این طرح که اخیراً کلید خورده، یکی از امیدبخش ترین اقدامات برای نجات جان خردسالان است، همین بیماری که حال بستری است، از روستاهای بسیار دورافتاده بختیاری آمده. در گذشته، خانواده های زیادی به علت فشار مالی حتی مراجعه هم نمی کردند و متاسفانه کودکشان همان جا فوت می کرد. اما حال به لطف این طرح، حتی اگر در حیاط بیمارستان قدم بزنید، خواهید دید که خیلی از خانواده های محروم با امید به درمان فرزندان شان آمده اند.
به گزارش خود درمانی به نقل از مهر؛ قصه آن دختر ۱۶ ساله و آن خانواده ای که در اوج غم، بخشیدن را انتخاب کردند، یادآور این حقیقت است که زندگی، هرچقدر هم شکننده باشد، همیشه فرصت باردیگر ای دارد؛ منوط به آنکه دست ها دست هم دهند و دل ها برای نجات جان یکدیگر بتپند. امروز، اینجا، در بین سکوت و صدای مانیتورها، قصه ای به پایان نرسیده است، بلکه تازه شروع شده؛ شروع راهی که در آن امید، از دل اشک و غم می روید و جان های بی شماری، باردیگر زنده می شوند و این گونه است که هر قلب بخشیده، نه فقط به فردی دیگر زندگی می بخشد، بلکه به همه ما درس می دهد که چطور می توان در تاریک ترین لحظات، نور امید را روشن نگه داشت.
منبع: selftherapy.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب